سبد خرید
{{item.quantity}}
تعداد را بنویسید. بیش‌تر از 0 بنویسید. کم‌تر از {{item.product.variant.max + 1}} بنویسید.
{{item.promotion_discount|number}} تومان تخفیف
{{item.total|number}} تومان
مبلغ قابل پرداخت
{{model.subtotal|number}} تومان
ثبت سفارش
سبد خرید شما خالی است

حرز کبیر امام جواد(علیه السلام)

حرز امام جواد (علیه السلام)با تمام دستورات مذکور در روایت

از {{model.count}} نظر
حرزها مقایسه
ویژگی‌ها
جنس قاب
نقره
نوشته شده روی
پوست آهو
ابعاد قاب
.
  • {{value}}
قیمت:
195,000 24٪
150,000 تومان
محصول مورد نظر موجود نمی‌باشد.
موجود در انبار

موجود در انبار

ارسال سریع

ارسال سریع

گارانتی اصالت کالا

گارانتی اصالت کالا

حرز از مجرب‌ترین حرزهای مأثور اهل‌بیت «علیهم‌السلام» است که به جهت دفع بلایا، حفظ از چشم بد، سحر و آفات، شهرتی ویژه در میان مؤمنین دارد. نسخه حاضر دقیقاً مطابق دستور روایت، بر پوست آهو به خط دست نگاشته شده و درون قاب نقره‌ای قرار گرفته است. روی نقره با ذکر دعای مخصوصِ حرز امام جواد علیه‌السلام به شیوه حکاکی سنتی مزین گردیده تا تمام اجزای آن بر پایه نقل معتبر شکل گیرد.فرایند آماده‌سازی این حرز با رعایت طهارت نویسنده، ذکر بسم‌الله در آغاز، و نیتِ صیانت و توکل بر خداوند متعال انجام می‌شود. جنس نقره و پوست طبیعی آهو، به‌علاوه دقت در رعایت آداب نگارش، باعث شده این اثر نه صرفاً شیء ظاهری، بلکه حامل برکات معنوی و نشانه اتصال قلبی به حضرت جوادالائمه «علیه‌السلام» باشد. هر قطعه به‌صورت انفرادی تهیه و بررسی می‌گردد تا اصالت و اطمینان کامل برای دارنده آن فراهم گردد.          

 داستان حرز امام جواد علیه السلام(ترجمه روایت)

ابو نصر همدانی از حکیمه دختر امام جواد علیه‌السلام (عمهٔ امام حسن عسکری علیه‌السلام) نقل کرده است:


وقتی پدرم، امام جواد (محمد بن علی بن موسی الرضا) علیه‌السلام از دنیا رفت، به دیدار همسرش ام عیسی، دختر مأمون عباسی رفتم تا او را تسلیت دهم. بسیار اندوهگین و بی‌تاب بود، چنان می‌گریست که بیم آن می‌رفت جانش از شدت حزن گرفته شود. در حالی که از فضایل و اخلاق نیکوی آن حضرت سخن می‌گفتیم، ناگهان ام عیسی گفت: «آیا چیزی شگفت‌انگیز از او برایت بگویم؟» گفتم: «بگو.»


گفت: «من به شدت نسبت به او دچار غیرت بودم و همواره مراقبش می‌شدم. گاهی سخنانش را می‌شنیدم و شکایت نزد پدرم (مأمون) می‌بردم، او می‌گفت: «دخترم، صبر کن، او پاره‌ای از وجود رسول خداست.» روزی کنیزی بر من وارد شد، سلام کرد و گفت: «من از نسل عمار بن یاسر هستم و همسر ابوجعفر محمد بن علی بن موسی الرضا، شوهر تو.» این سخن آتش غیرت را در دلم برافروخت. نزدیک بود از شدت خشم کاری نابجا انجام دهم، ولی خود را نگاه داشتم، با نیکی او را پذیرفتم و لباس و هدیه‌ای به او دادم. چون رفت، نزد پدرم رفتم و ماجرا را بازگفتم. پدرم در حال مستی بود، بی‌درنگ گفت: «شمشیر مرا بیاور!» شمشیرش را آوردند، سوار شد و گفت: «به خدا سوگند او را می‌کشم.» من ترسان و پشیمان گفتم: «إنا لله و إنا إلیه راجعون، چه کردم با خود و شوهرم!» پدرم رفت و به آن حضرت شمشیر زد و آن‌قدر زد تا تصور کردم بدنش را پاره کرده است. سپس خارج شد. من نیز گریان و هراسان گریختم.


صبح نزد پدرم رفتم و گفتم: «می‌دانی دیشب چه کردی؟» گفت: «نه.» گفتم: «پسر امام رضا را کشتی!» از حال رفت و پس از مدتی به هوش آمد و با اضطراب گفت: «وای بر من! چه می‌گویی؟» گفتم: «آری، خودت با شمشیر او را زدی تا جان داد.» دستور داد خادمش «یاسر» فوراً خبر بگیرد. یاسر رفت و بازگشت و گفت: «مژده باد! امام سالم است. وارد شدم دیدم بر مسند نشسته، لباس پوشیده و در حال مسواک زدن است. سلام کردم و به بهانه خواستم پیراهنش را به تبرک بگیرم تا ببینم اثری از شمشیر هست یا نه. به خدا سوگند، بدنش چون عاج سپید بود و کوچک‌ترین جای زخم بر او دیده نمی‌شد!» مأمون گریست و گفت: «این نشانه‌ای است عبرت‌انگیز برای نخستین و واپسین مردمان.»

مأمون افزود: «به یاد دارم که دیشب با شمشیر به نزد او رفتم، اما از چگونگی خروج و بازگشتم اصلاً چیزی به خاطر ندارم. این کار از وسوسه شیطان بود. به دخترم بگو اگر پس از این روز به من نزدیک شود یا سخنی شکایت‌آمیز بر زبان آورد، او را مجازات می‌کنم. سپس پیش پسر رضا برو، سلام مرا برسان، بیست‌هزار دینار و اسبی که دیشب بر آن نشستم پیش او ببر. به بنی‌هاشم نیز فرمان بده نزد او رفته و سلام گویند.» یاسر چنین کرد.

چون امام جواد علیه‌السلام آن هدایا را دید، لبخندی زد و فرمود: «آیا چنین بود پیمان میان ما که با شمشیر بر من درآید؟ مگر نمی‌داند که خداوند نگهدار و پشتیبان من است؟» یاسر گفت: «ای فرزند رسول خدا، او مست بود و هیچ نمی‌دانست چه می‌کند، اکنون توبه کرده و نذر نموده هرگز شراب ننوشد.» امام فرمود: «همین اراده من است که او را ببخشم.» سپس برخاست، لباس پوشید و همراه جمعی به دیدار مأمون رفت. مأمون وقتی حضرت را دید، برخاست، او را در آغوش گرفت و خلوتی با وی داشت. پس از گفت‌وگویی طولانی، امام فرمود:  

«ای امیر مؤمنان، مرا نصیحتی است اگر بپذیری.»  

گفت: «بگو ای فرزند رسول خدا.»  

فرمود: «شایسته است شب بیرون نروی، زیرا بر جانت از این مردم اطمینان ندارم. من دعایی همراه دارم که انسان را از آسیب و بلا حفظ می‌کند، چنان‌که دیشب خداوند مرا به برکت آن از تو حفظ کرد. اگر با این حرز روبه‌روی سپاه روم و ترک شوی، همه زمین بر ضد تو گرد آیند، زیانی به تو نمی‌رسانند به اذن خدای بزرگ. اگر خواهی برایت بنویسم.» مأمون گفت: «آری، برایم بنویس و بفرست.»

فردا صبح، امام جواد علیه‌السلام یاسر را فراخواند و فرمود:  

«پوستی از آهو برایم آوردند، از سرزمین تهامه. بر آن با دست خود این حرز را نوشتم. آن را نزد امیر ببر و بگو در لوله‌ای از نقره جای دهند، بر آن نقشی که می‌گویم حک کنند، و چون خواست آن را ببندد، بر بازوی راست خود ببندد. پیش از آن وضویی کامل بگیرد و چهار رکعت نماز بخواند؛ در هر رکعت یک‌بار حمد، هفت بار آیه‌الکرسی، هفت بار آیه شهد الله، هفت بار والشمس و ضحیها، هفت بار واللیل اذا یغشی و هفت بار قل هو الله احد بخواند. سپس حرز را بر بازوی راست خود در هنگام سختی‌ها ببندد تا به حول و قوّه الهی از هر ترس و آفت در امان باشد. تنها باید توجه کند که زمان بستن آن، ماه در برج عقرب نباشد. اگر با این حرز حتی به جنگ قیصر روم رود، به اذن خدا پیروزی از آنِ اوست.»

و روایت شده است که مأمون پس از شنیدن این دستور، در یکی از جنگ‌ها با روم از همان حرز استفاده کرد و خداوند به او پیروزی بزرگ عطا کرد و از آن پس در هر نبردی آن را همراه داشت و به برکتش یاری و فتح نصیب او می‌شد؛ به خواست خداوند که صاحب قدرت و سرپرست مؤمنان است.

متن روایت:


متن عربی روایت حرز امام جواد علیه‌السلام به نقل از مهج الدعوات سید بن طاووس رحمه الله:


قَالَ الشَّیْخُ عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ الصَّمَدِ قَالَ حَدَّثَنَا الشَّیْخُ الْفَقِيهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي الْحَسَنِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَمُّ وَالِدِي قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عَبَّاسٍ الدَّرْوِيشِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا وَالِدِي عَنِ الْفَقِیهِ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ بَابَوَيْهِ الْقُمِّيِّ وَ أَخْبَرَنِي جَدِّي قَالَ: حَدَّثَنَا وَالِدِيَ الْفَقِيهُ أَبُو الْحَسَنِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا (رَحِمَهُمُ اللَّهُ) مِنْهُمْ السَّیِّدُ الْعَالِمُ أَبُو الْبَرَكَاتِ وَ الشَّيْخُ أَبُو الْقَاسِمِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمُعَاذِيُّ وَ أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَعْمَرِيُّ وَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ 

الْمَدَائِنِيُّ قَالُوا كُلُّهُمْ حَدَّثَنَا الشَّیْخُ أَبُو جَعْفَرِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ الْقُمِّيُّ (قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ) قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي قَالَ: حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو نَصْرٍ الْهَمْدَانِيُّ قَالَ: حَدَّثَتنِي حَكِيمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَمَّةُ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ (علیهما السلام) قَالَتْ: لَمَّا مَاتَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الرِّضَا (علیهما السلام) أَتَيْتُ زَوْجَتَهُ أُمَّ عِيسَى بِنْتَ الْمَأْمُونِ فَعَزَّيْتُهَا فَوَجَدْتُهَا شَدِيدَةَ الْحُزْنِ وَ الْجَزَعِ عَلَيْهِ تَقْتُلُ نَفْسَهَا بِالْبُكَاءِ وَ الْعَوِيلِ فَخِفْتُ عَلَيْهَا أَنْ تَتَصَدَّعَ مَرَارَتُهَا فَبَيْنَمَا نَحْنُ فِي حَدِيثِهِ وَ كَرَمِهِ وَ وَصْفِ خُلُقِهِ وَ مَا أَعْطَاهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنَ الشَّرَفِ وَ الْإِخْلَاصِ وَ مَنَحَهُ مِنَ الْعِزِّ وَ الْكَرَامَةِ إِذْ قَالَتْ أُمُّ عِيسَى أَلَا أُخْبِرُكَ عَنْهُ بِشَيْءٍ عَجِيبٍ وَ أَمْرٍ جَلِيلٍ فَوْقَ الْوَصْفِ وَ الْمِقْدَارِ قُلْتُ: وَ مَا ذَاكَ قَالَ: كُنْتُ أَغَارُ عَلَيْهِ كَثِيراً وَ أُرَاقِبُهُ أَبَداً وَ رُبَّمَا يُسْمِعُنِي الْكَلَامَ فَأَشْكُو ذَلِكَ إِلَى أَبِي فَيَقُولُ يَا بُنَيَّةِ احْتَمِلِيهِ فَإِنَّهُ بَضْعَةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلَّم فَبَيْنَمَا أَنَا جَالِسَةٌ ذَاتَ يَوْمٍ إِذْ دَخَلَتْ عَلَيَّ جَارِيَةٌ فَسَلَّمْتُ فَقُلْتُ مَنْ أَنْتِ فَقَالَتْ أَنَا جَارِيَةٌ مِنْ وُلْدِ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ وَ أَنَا زَوْجَةُ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الرِّضَا (علیهما السلام) زَوْجِكِ فَدَخَلَنِي مِنَ الْغَيْرَةِ مَا لَا أَقْدِرُ عَلَى احْتِمَالِ ذَلِكَ هَمَمْتُ أَنْ أَخْرُجَ وَ أَسِيحَ فِي الْبِلَادِ وَ كَادَ الشَّيْطَانُ أَنْ يَحْمِلَنِي عَلَى الْإِسَاءَةِ إِلَيْهَا فَكَظَمْتُ غَيْظِي وَ أَحْسَنْتُ رِفْدَهَا وَ كِسْوَتَهَا فَلَمَّا خَرَجَتْ مِنْ عِنْدِي الْمَرْأَةُ نَهَضْتُ وَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي وَ أَخْبَرْتُهُ بِالْخَبَرِ وَ كَانَ سَكْرَانَ لَا يَعْقِلُ فَقَالَ يَا غُلَامُ عَلَيَّ بِالسَّيْفِ فَأَتَى بِهِ فَرَكِبَ وَ قَالَ وَ اللَّهِ لَأَقْتُلَنَّهُ فَلَمَّا رَأَيْتُ ذَلِكَ قُلْتُ إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ مَا صَنَعْتُ بِنَفْسِي وَ بِزَوْجِي وَ جَعَلْتُ أَلْطِمُ حَرَّ وَجْهِي فَدَخَلَ عَلَيْهِ وَالِدِي وَ مَا زَالَ يَضْرِبُهُ بِالسَّيْفِ حَتَّى قَطَعَهُ ثُمَّ خَرَجَ مِنْ عِنْدِهِ وَ خَرَجْتُ هَارِبَةً مِنْ خَلْفِهِ فَلَمْ أَرْقُدْ لَيْلَتِي فَلَمَّا ارْتَفَعَ النَّهَارُ أَتَيْتُ أَبِي فَقُلْتُ أَ تَدْرِي مَا صَنَعْتَ الْبَارِحَةَ قَالَ وَ مَا صَنَعْتُ وَ قُلْتُ قَتَلْتَ اِبْنَ الرِّضَا (علیه السلام) فَبَرَقَ عَيْنُهُ وَ غُشِيَ عَلَيْهِ ثُمَّ أَفَاقَ بَعْدَ حِينٍ وَ قَالَ وَيْلَكِ مَا تَقُولِينَ قُلْتُ نَعَمْ وَ اللَّهِ يَا أَبَتِ دَخَلْتَ عَلَيْهِ وَ لَمْ تَزَلْ تَضْرِبُهُ 

بِالسَّيْفِ حَتَّى قَتَلْتَهُ فَاضْطَرَبَ مِنْ ذَلِكَ اضْطِرَاباً شَدِيداً وَ قَالَ عَلَيَّ بِيَاسِرٍ الْخَادِمِ فَجَاءَ يَاسِرٌ فَنَظَرَ إِلَيْهِ الْمَأْمُونُ وَ قَالَ وَيْلَكَ مَا هَذَا الَّذِي تَقُولُ هَذِهِ ابْنَتِي قَالَ صَدَقَتْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَى صَدْرِهِ وَ خَدِّهِ وَ قَالَ إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ هَلَكْنَا بِاللَّهِ وَ عَطِبْنَا وَ افْتَضَحْنَا إِلَى آخِرِ الْأَبَدِ وَيْلَكَ يَا يَاسِرُ فَانْظُرْ مَا الْخَبَرُ وَ الْقِصَّةُ عَنْهُ (علیه السلام) وَعَجِّلْ عَلَيَّ بِالْخَبَرِ فَإِنَّ نَفْسِي تَكَادُ أَنْ تَخْرُجَ السَّاعَةَ فَخَرَجَ يَاسِرٌ وَ أَنَا أَلْطِمُ حَرَّ وَجْهِي فَمَا كَانَ بِأَسْرَعَ مِنْ أَنْ رَجَعَ يَاسِرٌ فَقَالَ الْبُشْرَى يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ لَكَ الْبُشْرَى فَمَا عِنْدَكَ قَالَ يَاسِرٌ دَخَلْتُ عَلَيْهِ فَإِذَا هُوَ جَالِسٌ وَ عَلَيْهِ قَمِيصٌ وَ دُوَّاجٌ وَ هُوَ يَسْتَاكُ فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ وَ قُلْتُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ أُحِبُّ أَنْ تَهَبَ لِي قَمِيصَكَ هَذَا أُصَلِّي فِيهِ وَ أَتَبَرَّكُ بِهِ وَ إِنَّمَا أَرَدْتُ أَنْ أَنْظُرَ إِلَيْهِ وَ إِلَى جَسَدِهِ هَلْ بِهِ أَثَرُ السَّيْفِ فَوَ اللَّهِ كَأَنَّهُ الْعَاجُ الَّذِي مَسَّهُ صُفْرَةٌ مَا بِهِ أَثَرٌ فَبَكَى الْمَأْمُونُ طَوِيلاً وَ قَالَ مَا بَقِيَ مَعَ هَذَا شَيْءٌ إِنَّ هَذَا لَعِبْرَةٌ لِلْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ. 

وَ قَالَ يَا يَاسِرُ أَمَّا رُكُوبِي إِلَيْهِ وَ أَخْذِيَ السَّيْفَ وَ دُخُولِي عَلَيْهِ فَإِنِّي ذَاكِرٌ لَهُ وَ خُرُوجِي عَنْهُ فَلَسْتُ أَذْكُرُ شَيْئاً غَيْرَهُ وَ لَا أَذْكُرُ أَيْضاً انْصِرَافِي إِلَى مَجْلِسِي فَكَيْفَ كَانَ أَمْرِي وَ ذَهَابِي إِلَيْهِ لَعَنَ اللَّهُ هَذِهِ الاِبْنَةَ لَعْناً وَبِيلاً تَقَدَّمْ إِلَيْهَا وَ قُلْ لَهَا يَقُولُ لَكِ أَبُوكِ وَ اللَّهِ لَئِنْ جِئْتِنِي بَعْدَ هَذَا الْيَوْمِ شَكَوْتِ أَوْ خَرَجْتِ بِغَيْرِ إِذْنِهِ لَأَنْتَقِمَنَّ لَهُ مِنْكِ ثُمَّ سِرْ إِلَى اِبْنِ الرِّضَا وَ أَبْلِغْهُ عَنِّي السَّلَامَ وَ احْمِلْ إِلَيْهِ عِشْرِينَ أَلْفَ دِينَارٍ وَ قَدِّمْ إِلَيْهِ الشَّهْرِيَ الَّذِي رَكِبْتُهُ الْبَارِحَةَ ثُمَّ مُرْ بَعْدَ ذَلِكَ الْهَاشِمِيِّينَ أَنْ يَدْخُلُوا عَلَيْهِ بِالسَّلَامِ وَ يُسَلِّمُوا عَلَيْهِ قَالَ يَاسِرٌ فَأَمَرْتُ لَهُمْ بِذَلِكَ وَ دَخَلْتُ أَنَا أَيْضاً مَعَهُمْ وَ سَلَّمْتُ عَلَيْهِ وَ أَبْلَغْتُ التَّسْلِيمَ وَ وَضَعْتُ الْمَالَ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ عَرَضْتُ الشَّهْرِي عَلَيْهِ فَنَظَرَ إِلَيْهِ سَاعَةً ثُمَّ تَبَسَّمَ فَقَالَ يَا يَاسِرُ هَكَذَا كَانَ الْعَهْدُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ حَتَّى يَهْجُمَ عَلَيَّ بِالسَّيْفِ أَمَا عَلِمَ أَنَّ لِي نَاصِراً وَ حَاجِزاً يَحْجُزُ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي يَا اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ دَعْ عَنْكَ هَذَا الْعِتَابَ وَ اصْفَحْ وَ اللَّهِ وَ حَقِّ جَدِّكَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله وسلَّم) مَا كَانَ يَعْقِلُ شَيْئاً مِنْ أَمْرِهِ وَ مَا 

عَلِمَ أَيْنَ هُوَ مِنْ أَرْضِ اللَّهِ وَ قَدْ نَذَرَ اللَّهَ نَذْراً صَادِقاً وَ حَلَفَ أَنْ لَا يُسْكِرَ بَعْدَ ذَلِكَ أَبَداً فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ حَبَائِلِ الشَّيْطَانِ فَإِذَا أَنْتَ يَا اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَتَيْتَهُ فَلَا تَذْكُرْ لَهُ شَيْئاً وَ لَا تُعَاتِبْهُ عَلَى مَا كَانَ مِنْهُ فَقَالَ (علیه السلام) هَكَذَا كَانَ عَزْمِي وَ رَأْيِي وَ اللَّهِ ثُمَّ دَعَا بِثِيَابِهِ وَ لَبِسَ وَ نَهَضَ وَ قَامَ مَعَهُ النَّاسُ أَجْمَعُونَ حَتَّى دَخَلَ عَلَى الْمَأْمُونِ فَلَمَّا رَآهُ قَامَ إِلَيْهِ وَ ضَمَّهُ إِلَى صَدْرِهِ وَ رَحَّبَ بِهِ وَ لَمْ يَأْذَنْ لِأَحَدٍ فِي الدُّخُولِ عَلَيْهِ وَ لَمْ يَزَلْ يُحَدِّثُهُ وَ يَسْتَأْمِرُهُ فَلَمَّا انْقَضَى ذَلِكَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الرِّضَا (علیهما السلام) يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ لَبَّيْكَ وَ سَعْدَيْكَ قَالَ لَكَ عِنْدِي نَصِيحَةٌ فَاقْبَلْهَا قَالَ الْمَأْمُونُ بِالْحَمْدِ وَ الشُّكْرِ فَمَا ذَاكَ يَا اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ أُحِبُّ لَكَ أَنْ لَا تَخْرُجَ بِاللَّيْلِ فَإِنِّي لَا آمَنُ عَلَيْكَ هَذَا الْخَلْقَ الْمَنْكُوسَ وَ عِنْدِي عَقْدٌ تُحَصِّنُ بِهِ نَفْسَكَ وَ تُحْرَزُ بِهِ مِنَ الشُّرُورِ وَ الْبَلَايَا وَ الْمَكَارِهِ وَ الْآفَاتِ وَ الْعَاهَاتِ كَمَا أَنْقَذَنِيَ اللَّهُ مِنْكَ الْبَارِحَةَ وَ لَوْ لَقِيتَ بِهِ جُيُوشَ الرُّومِ وَ التُّرْكِ وَ اجْتَمَعَ عَلَيْكَ وَ عَلَى غَلَبَتِكَ أَهْلُ الْأَرْضِ جَمِيعاً مَا تَهَيَّأَ لَهُمْ مِنْكَ شَيْءٌ بِإِذْنِ اللَّهِ الْجَبَّارِ وَ إِنْ أَحْبَبْتَ بَعَثْتُ بِهِ إِلَيْكَ لِتَحْتَرِزَ بِهِ مِنْ جَمِيعِ مَا ذَكَرْتُ لَكَ قَالَ نَعَمْ فَاكْتُبْ ذَلِكَ بِخَطِّكَ وَ ابْعَثْهُ إِلَيَّ قَالَ نَعَمْ قَالَ يَاسِرٌ فَلَمَّا أَصْبَحَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام) بَعَثَ إِلَيَّ فَدَعَانِي فَلَمَّا صِرْتُ إِلَيْهِ وَ جَلَسْتُ بَيْنَ يَدَيْهِ دَعَا بِرَقِّ ظَبْيٍ مِنْ أَرْضِ تِهَامَةَ ثُمَّ كَتَبَ بِخَطِّهِ هَذَا الْعَقْدَ ثُمَّ قَالَ يَا يَاسِرُ احْمِلْ هَذَا إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ قُلْ لَهُ حَتَّى يُصَاغَ لَهُ قَصَبَةٌ مِنْ فِضَّةٍ مَنْقُوشٌ عَلَيْهَا مَا أَذْكُرُهُ بَعْدَهُ فَإِذَا أَرَادَ شَدَّهُ عَلَى عَضُدِهِ فَلْيَشُدَّهُ عَلَى عَضُدِهِ الْأَيْمَنِ وَ لْيَتَوَضَّأْ وُضُوءاً حَسَناً سَابِغاً وَ لْيُصَلِّ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ مَرَّةً وَ سَبْعَ مَرَّاتٍ آيَةَ الْكُرْسِيِّ وَ سَبْعَ مَرَّاتٍ شَهِدَ اللَّهُ وَ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ الشَّمْسِ وَ ضُحَيهَا وَ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ اللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى وَ سَبْعَ مَرَّاتٍ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فَإِذَا فَرَغَ مِنْهَا فَلْيَشُدَّهُ عَلَى عَضُدِهِ الْأَيْمَنِ عِنْدَ الشَّدَائِدِ وَ النَّوَائِبِ يُسَلِّمُ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ يَخَافُهُ وَ يَحْذَرُهُ وَ يَنْبَغِي أَنْ لَا يَكُونَ طُلُوعُ الْقَمَرِ فِي بُرْجِ الْعَقْرَبِ وَ لَوْ أَنَّهُ غَزَا أَهْلَ الرُّومِ وَ مَلِكَهُمْ 

لَغَلَبَهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ بَرَكَةِ هَذَا الْحِرْزِ. 

وَ رُوِيَ أَنَّهُ لَمَّا سَمِعَ الْمَأْمُونُ مِنْ أَبِي جَعْفَرٍ فِي أَمْرِ هَذَا الْحِرْزِ هَذِهِ الصِّفَاتِ كُلَّهَا غَزَا أَهْلَ الرُّومِ فَنَصَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى عَلَيْهِمْ وَ مَنَحَ مِنْهُمْ مِنَ الْمَغْنَمِ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ لَمْ يُفَارِقْ هَذَا الْحِرْزَ عِنْدَ كُلِّ غَزَاةٍ وَ مُحَارَبَةٍ وَ كَانَ يَنْصُرُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِفَضْلِهِ وَ يَرْزُقُهُ الْفَتْحَ بِمَشِيَّتِهِ إِنَّهُ وَلِيُّ ذَلِكَ بِحَوْلِهِ وَ قُوَّتِهِ.

جنس قاب
نقره
نوشته شده روی
پوست آهو
ابعاد قاب
.
شما هم درباره این کالا دیدگاه ثبت کنید
  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
ساخت فروشگاه توسط Portal.ir
دسته‌بندی محصولات